ورود من به این عالم
حالا شدم بیست و چهار ساله...
شکر خدا...
1368/05/27 1989/08/18
شب تولد من است و من دلم غم دارد،غم جوانی ام...
هر سال این روزها دلگیر و آشفته می شوم... چقدر کار ناتمام،راه نرفته باقیست...
جز خودم چه کسی افق آرزوهای مرا می بیند؟ پهنای سادگی هایم را؟ دل دیوانه ام را؟
دلم گرفته از این یکسال هایی که چون باد می گذرد.
تولد من امشب گرم گرم است... از عشق تو لبریز است و تو چقدر وسیع هستی
دریا دل و بی باک... و تو باید همین گونه باشی و بمانی...
من از تو ممنونم...
شب شده و شهر در سکوت میرود و من هنوز در فکر آن کودکم...
*********************************************************************
پ . ن .1.اول از همه از خدا تشکر میکنم که به من فرصت زندگی داد و دعا میکنم زندگی خوبی داشته باشم.
پ . ن 2.سورپرایز ویژه ای داشتم امسال که برام ارزش زیادی داشت.
پ . ن .3.ممنون از کسانی که بهم تبریک گفتن.
پ . ن .4.یه تشکر ویژه هم از کسی که به یادم بود و خوشحالم کرد.
پ . ن .5.فصلی تازه دارم...