هر سال اسفند که می آید، دلم پر می زند...امسال هم پر زد و رفت
اما این چند سال فقط وقتی دلم می گیره یاد خوزستان می افتم.
به لطف خدا و با دعوت شهدا امسال هم رفتم مهمانی! عجب مهمانی عجیبی بود امسال،فراموش نشدنی.
پنج روز عجیب و به یاد ماندنی در دفتر خاطرات زندگی من...در سالی عجیب برای من
روز اول:
حرکت با اجازه آقا محسن از گلزار شهدا... دیدار از بیت امام خمینی (ره) و حرکت به سوی سرزمین عشق...
استراحت در دوکوهه و تنفس در فضای خاطره انگیز حسینیه حاج ابراهیم همت.
روز دوم:
شروع برنامه از یادمان شهدای شرهانی برای اولین بار (عجب جای عجیبی)...
از فکه و حال و هوایش و درد دل سید هم که...!
شب را هم که در کنار شهدای پر نور هویزه تا صبح گذروندیم.
روز سوم:
روز سوم هم قسمت بود برای اولین بار برم سمت شهدای هور (جای غریبی بود)...
طلائیه عجب طلائیه!... پاسگاه زید و شهدای گمنامش...
برای استراحت و شب زنده داری هم رفتیم جایی که خدا آزادش کرده!!! ( خرمشهر).
روز چهارم:
حرکت به سمت جایی که من خیلی دوستش دارم، ارون کنار و یاد عملیات فاو و یاد رفیق خودم!... بعد هم دل ما را برد سرزمین آرزوها و قدمگاه امام رضا و نزدیکترین جا به بین الحرمین ( شلمچه)...
*بهترین خاطره سفر امسال اینجاست:
اصلاً در برنامه نبود، اما حوالی ظهر بود که خبر رسید 21 شهید گمنام را آوردن معراج شهدا. به خداوندی خدا دل تو دل بچه ها نبود و نمیشه گفت بچه ها چه حالی داشتن که دعوت میشیم یا نه!
90 درصد همه چیز کنسل شد و بغض عجیبی گلوی بچه ها را گرفته بود که یک مرتبه حوالی ساعت 9 شب بود که حاج میثم پشت بیسیم اعلام کرد حرکت به سوی معراج شهدا....
عجب مهمان نوازی و معرفتی.
بد جور بارانی ام!!!
به خدا نمیدونم چی بنویسم از اون شب... بیخیال *دیدار 21 شهید گمنام* (همین)!!!.
شب را هم مهمان شهید حسن درویشی بودیم در شوش. (شب آخر و ترکیدن بغض بچه ها)
** این پادگان برای من فراموش نشدنی هستش!!! اگر گفتین چرا؟؟؟
روز پنجم:
صبح روز آخر هم که رفتیم زیارتگاه حضرت دانیال نبی(ع)... بعد هم که سرزمین به یادماندنی شهدای محلات (فتح المبین و شیار محلات و خاطرات سرهنگ سرخه)...
حرکت به سمت محلات به امید خدا
این هم گذشت؛ خدایا.
*******************************************************************
پ . ن .1. 24 ساعت نیست که برگشتم و دارم این خاطرات در یه کاغذ باطله می نویسم...اما دلم گرفته
پ . ن .2.سفر عجیبی بود
پ . ن .3.دیدار با سردار باقرزاده هم خاطره جالبی بود
پ . ن .4.به یاد دوستان عزیز و با مرامی چون... میثم مرادی و مصطفی قنبری و محمد علیخانی و ... و به خصوص سیدی که سال های ساله که داره فکه را زیرو رو میکنه برای پیدا کردم پیکر پاک پدرش که تا به حال ندیددش!
پ . ن .5.خدایا به شهدای گمنامی که در معراج شهدا بودن قسم، پسرک را ببخش و پاک پاکش کن و آرزوهاش را بر آورده کن!
پ . ن .6.دارم روز شماری می کنم برای دفعه بعدی که می خوام برم...آیا دعوتم می کنند؟؟؟
انشاالله
منتظر عکس های معراج شهدا باشید