من و او

به یاد شهید والامقام محسن حاج رضایی و به احترام او...!!!

من و او

به یاد شهید والامقام محسن حاج رضایی و به احترام او...!!!

من و او

من و او
من و او یعنی ما...
من و او یعنی من که همیشه با او خواهم بود و او که همیشه با من خواهد بود!
من و او یعنی یک زندگی دنیایی و فرا دنیایی!!!
او برای من کسی هست جز محسن...

نویسندگان
پر می زند به خیلی از سرزمین های این کره خاکی،

اما این چند سال فقط وقتی دلم می گیره یاد خوزستان می افتم.

به لطف خدا و با دعوت شهدا امسال هم رفتم مهمانی! عجب مهمانی عجیبی بود امسال،فراموش نشدنی.

پنج روز عجیب و به یاد ماندنی در دفتر خاطرات زندگی من...در سالی عجیب برای من

روز اول:

حرکت با اجازه آقا محسن از گلزار شهدا... دیدار از بیت امام خمینی (ره) و حرکت به سوی سرزمین عشق...

استراحت در دوکوهه و تنفس در فضای خاطره انگیز حسینیه حاج ابراهیم همت.

روز دوم:

شروع برنامه از یادمان شهدای شرهانی برای اولین بار (عجب جای عجیبی)...

از فکه و حال و هوایش و درد دل سید هم که...!

شب را هم که در کنار شهدای پر نور هویزه تا صبح گذروندیم.

روز سوم:

روز سوم هم قسمت بود برای اولین بار برم سمت شهدای هور (جای غریبی بود)...

طلائیه عجب طلائیه!... پاسگاه زید و شهدای گمنامش...

برای استراحت و شب زنده داری هم رفتیم جایی که خدا آزادش کرده!!! ( خرمشهر).

روز چهارم:

حرکت به سمت جایی که من خیلی دوستش دارم، ارون کنار و یاد عملیات فاو و یاد رفیق خودم!... بعد هم دل ما را برد سرزمین آرزوها و قدمگاه امام رضا و نزدیکترین جا به بین الحرمین ( شلمچه)...


*بهترین خاطره سفر امسال اینجاست:

اصلاً در برنامه نبود، اما حوالی ظهر بود که خبر رسید 21 شهید گمنام را آوردن معراج شهدا. به خداوندی خدا دل تو دل بچه ها نبود و نمیشه گفت بچه ها چه حالی داشتن که دعوت میشیم یا نه!

90 درصد همه چیز کنسل شد و بغض عجیبی گلوی بچه ها را گرفته بود که یک مرتبه حوالی ساعت 9 شب بود که حاج میثم پشت بیسیم اعلام کرد حرکت به سوی معراج شهدا....

                                                                            عجب مهمان نوازی و معرفتی.

بد جور بارانی ام!!!

به خدا نمیدونم چی بنویسم از اون شب... بیخیال    *دیدار 21 شهید گمنام*        (همین)!!!.

شب را هم مهمان شهید حسن درویشی بودیم در شوش. (شب آخر و ترکیدن بغض بچه ها)

** این پادگان برای من فراموش نشدنی هستش!!!      اگر گفتین چرا؟؟؟

روز پنجم:

صبح روز آخر هم که رفتیم زیارتگاه حضرت دانیال نبی(ع)... بعد هم که سرزمین به یادماندنی شهدای محلات (فتح المبین و شیار محلات و خاطرات سرهنگ سرخه)...

حرکت به سمت محلات به امید خدا

                                                               این هم گذشت؛ خدایا.

*******************************************************************

پ . ن .1. 24 ساعت نیست که برگشتم و دارم این خاطرات در یه کاغذ باطله می نویسم...اما دلم گرفته

پ . ن .2.سفر عجیبی بود

پ . ن .3.دیدار با سردار باقرزاده هم خاطره جالبی بود

پ . ن .4.به یاد دوستان عزیز و با مرامی چون... میثم مرادی و مصطفی قنبری و محمد علیخانی و ... و به خصوص سیدی که سال های ساله که داره فکه را زیرو رو میکنه برای پیدا کردم پیکر پاک پدرش که تا به حال ندیددش!

پ . ن .5.خدایا به شهدای گمنامی که در معراج شهدا بودن قسم، پسرک را ببخش و پاک پاکش کن و آرزوهاش را بر آورده کن!

پ . ن .6.دارم روز شماری می کنم برای دفعه بعدی که می خوام برم...آیا دعوتم می کنند؟؟؟

  انشاالله

منتظر عکس های معراج شهدا باشید

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۲/۲۱
محمد رضایی

نظرات  (۶)

انشااله که آدم شده باشی شنیدم دانشجویان(دخترها) را برده بودی باید سفر عجیب وبه خاطر ماندنی باشد. !!!!!!!!!!
سلام.
خوش به حالتون.زیارتتون قبول.چه قدر دست پر برگشتید.
.
.
.
.من امسال جا موندم.


یاهو
****************************************************
سلام.ممنون. انشاالله که قسمت شما هم بشه. دعا کنید خدا قبول کنه
یا زهرا(س)
سلام
واقعا اونجا جای عجیبیه!منم چند وقت پیش رفتم و حالا که برگشتم همش دلم هوای اونجارو میکنه!
کاش برای همیشه میشد اونجا بمونم!
آپم!یه وب جدیدم درست کرده ام!تشریف بیارید!نظر یادتون نره؟
۲۶ اسفند ۹۰ ، ۰۰:۵۱ خادم الرضا
*.¸.*´
¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•
_____****__________****
___***____***____***__ ***
__***________****_______***
_***__________**_________***
_***____من آپم____________***
_***______مشتاق نیم نگاهی_***
__***_______هرچند گذرا____***
___***_________________***
____***______________ ***
______***___________***
________***_______***
__________***___***
____________*****
_____________***
______________*(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨ ¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*
تازه دو ساعته برگشتم...دوست داشتم بیشتر بمونم

تو برنامه ما هم نبود که به معراج شهدا بریم ولی رفتیم اونم فقط اتوبوس ما البته

میدونم که من لیاقت نداشتم و به برکت وجود بچه های دیگه بود که من هم رفتم
****************************************************
زیارت قبول
التماس دعا
۲۸ اسفند ۹۰ ، ۲۲:۴۰ محلات نیوز
سلام
محمد آقا زیارت قبول.
از تجلی واژه های شما تجدید خاطره نمودیم.
شما به عنوان پسرک لینک شدید. دوست داشتید ما را هم لینک کنید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی