تو...
دوشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۰، ۰۶:۵۱ ب.ظ
آغاز من، تو بودی و پایان من تویی
آرامش پس از شب توفان من تویی
حتی عجیب نیست، که در اوج شک و شطح
زیباترین بهانهی ایمان من تویی
احساسهایی از متفاوت میان ماست
آباد از توام من و ویران من تویی
آسان نبود گرد همه شهر گشتنم
آنک، چه سخت یافتم: "انسان" من تویی
پیداست من به شعله تو زنده ام هنوز
در سینه من، آتش پنهان من تویی
هر صبح، با طلوع تو بیدار می شوم
رمز طلسم بسته چشمان من تویی
هر چند سرنوشت من و تو، دوگانگی است
تنهای من! نهایت عرفان من تویی
(سهیل محمودی)
۹۰/۰۸/۰۲
خیلیییی خیلییی قشنگ بودددددددددددددددددددد