دیشب که بغض کرده بودم
باز هم به خودم قول دادم
من سلام میگویم و
لبخند میزنم و
قسم میخورم و
میدانم...
عشق همین است
به همین ساد گی
دیشب که بغض کرده بودم
باز هم به خودم قول دادم
من سلام میگویم و
لبخند میزنم و
قسم میخورم و
میدانم...
عشق همین است
به همین ساد گی
عاشقی یعنی اسیر دل شدن - با هزاران درد وغم یکی شدن
عاشقی یعنی طلوع زندگی - با صداقت همنشین گل شدن
عاشقی یعنی که شبها تا سحر - وارد دنیای رویاها شدن
عاشقی یعنی تحمل انتظار - مثل ماه آسمان تنها شدن
عاشقی یعنی دودیده تا ابد - پرزگوهرهای دریایی شدن
********************************************************
عشق آن نیست که حرمتش شکسته شود... معنی عشق را باید دانست؛ تا فهمید!!!
عشق فقط به زبان آوردن نیست... عشق فقط گفتن دوستت دارم نیست
عشق مقدس است
نفس ز پای می رود و بیا که دیر می شود
که گفت زود می رسی؛ چه دیر زود می شود
نفس نمانده زود باش، بیا که دیر می شود
دوست دارم
ساده نوشتم که ساده بگویم عاشقم!!!
محمدگل عشقه! زهرا وجود عشقه! حسن نماد عشقه! حسین سالار عشقه!
عباس ساقی عشقه!
زینب شاهد عشقه! سجاد راوی عشقه! باقر عالم عشقه! صادق احیای عشقه!
کاظم صابر عشقه!
رضا ضامن عشقه! تقی جمال عشقه! نقی پاکی عشقه! حسن بقای عشقه!
اینم دعای عشقه
اللهم عجل لولیک الفرج
روزهای این دنیا برای ما انسان های زمینی خیلی با ارزش شده
روزها از پی هم می گذرند تا چوب خط ما پر شود.
هرکس به طریقی سعی می کند از روزهای عمر خودبهترین استفاده را ببرد
بهتر بگم...
هرکس به طریقی سعی میکند بهترین نتایج را برای روزهای خود رقم بزند
پسرک هم از این قصه جدا نیست. اما...
دنیای این روزهای پسرک زیاد راضی کننده نیست! البته از نظر خودم!
دنیای بی عدالتی و بی معرفتی دنیای تنهایی ها و شلوغی ها
روزهای بی هم نفسی در قفس روزهای بی مرامی و دوری و نزدیکی
روزهای پر التهاب و بیماری
زیاد مومن نیستم « اصلاْ مومن نیستم »
به قول قدیمی ها : جانماز هم آب نمیکشم
اما...
هر آنچه دوست خواهد برای ما خوش است
پس توهم مثل پسرک دنیای این روزهای زندگیت را بده به دست دوست
که هر چه داریم از اوست.
*روزی اسب پیرمرد فرار کرد و همه همسایگان برای دلداری به خانه اش آمدند و گفتند:
عجب شانس بدی آوردی که اسب فرار کرد !و همسایه ها با تعجب گفتند ؟ خب معلومه که این از بد شانسی است !
*هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیرمرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت .این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند :
عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت همراه بیست اسب دیگر به خانه برگشت .
پیرمرد بار دیگر گفت : از کجا میدانید که از خوش شانسی من بوده یا از بدشانسی ام ؟
*فردای آنروز پسر پیرمرد حین سواری در میان اسبهای وحشی زمین خورد و پایش شکستعجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد و کشاورز پیر گفت :
(( از کجا میدانید که ....؟))
می پنداشته صلاح و خیرمان بوده و آ ن مسائل ، نعمات و فرصتهای بوده که زندگی به ما اهدا کرده است .
قرآن کریم :
«عسی ان تکرهو شیئاو هوخیر لکم وعسی ان تحبو شیئا وهو شرلکم والله یعلم وانتم لا تعلمون..»
السلام ای مظهر صبرو وفا
السلام ای زوجه شیر خدا
خوانده ای خود را کنیز فاطمه
داده ای درس محبت بر همه
وفات مادر مهتاب حضرت ام البنین(س) تسلیت *
آجرک ا... بقیة ا... «عج»
یا صاحب الزمان«عج» :
همراه با شما در شهادت مادرتان به سوگ می نشینیم
مراسم عزاداری و سخنرانی
دهه دوم فاطمیه (س)
زمان : از سه شنبه 2/13 به مدت 5 شب از نماز مغرب وعشاء
مکان : 18 دستگاه؛ مسجد خضرت اباالفضل «ع»
سخنرانان :
شب اول (2/13) حجت الاسلام حاج مهدی ربانی
شب دوم (2/14) حجت الاسلام حاج حمید عبدالحسینی
شب سوم (2/15) حجت الاسلام حاج حسن حاج رضایی
شب چهارم (2/16) حجت الاسلام حاج رئوف کریمی
شب پنجم (2/17) حجت الاسلام حاج علی عاشوری
هیئت یادیاران
زیر باران شنبه بعد از ظهر اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم زن همسایه بر زمین افتاد
سیب ها روی خاک غلطیدند، چادرش در میان گرد و غبار
قبلا این صحنه را ..... نمیدانم، در من انگار می شود تکرار
آه سردی کشید، حس کردم کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه، پسر کوچکش رسید از راه
گفت : آرام باش چیزی نیست، به گمانم کمی کمرم.....
دست مرا بگیر و گریه نکن، مرد گریه نمی کند پسرم
چادرش را تکان داد، باسختی یا علی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بی تفاوت ما، ناله هایش فقط تماشا شد
صبح فردا به مادرم گفتم گوش کن این صدای روضه کیست
طرف کوچه رفتم و دیدم در و دیوار خانه ای مشکی است
با خودم فکر می کنم حالا کوچه ما چقدر تاریک است
گریه ، مادر ، شنبه ، در ، کوچه راستی !
فاطمیه نزدیک است
وای مادرم
دهه اول فاطمیه
مراسم عزاداری و سینه زنی
27 و 28 فروردین از نماز مغرب و عشاء
مسجد حضرت ابوالفضل (ع)
هیئت یاد یاران