
ریاست شورا : آقای عباس ابراهیمی
نایب رئیس شورا : آقای محمدرضا علیمحمد
دبیر شورا : آقای نادر ترک
********************************************************************
پ . ن ن1.آغاز به کار شورای جدید از امروز (با امید موفقیت برای آنها)
ای بهار همیشه های خدا / ای که از آسمان شدی جاری
از چه این روزها شکسته شدی / بغض داری ولی نمی باریتا تو هم مثل مادرت آن جا / حس کنی بین درب و دیواری
نکشندت پیاده اینگونه / هی به قصد امام آزاری
********************************************************************
پ . ن .1.امام صادق علیه السلام:
کسی که دوست دارد بداند آیا نمازش پذیرفته شده است یا آن را نپذیرفته اند،
با تامل بنگرد که آیا نمازش او را از فحشا و منکر باز داشته؟ پس به اندازه ای که او را بازداشته از او پذیرفته می شود.
پ . ن .2.امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
انَّ العَمَلَ القَلیلَ عَلی الیَقینِ افضَلُ عند اللهِ مِنَ العَمَل الکَثیر عَلی غَیر یَقین.
عمل اندک و بادوام که بر پایه ی یقین باشد در نزد خداوند از عمل زیاد که بدون یقین باشد
برتر است.
چرا در دنیا به قرآن عمل نکردی لطفا مرا از خواندن قرآن برای پادشاه بی تقوا عفو کنید.
********************************************************************
پ . ن .1.همه انسان ها آفریده شده اند تا براساس عقل و انتخاب خود راهی را که برترین می یابند برگزینند و در این راه، قرآن بهترین هدایتگری است که می توان از آن برای رسیدن به منتهای کمال سود جست قرآن که تمام راه کارهای زندگی را در همه ادوار ارائه کرده است دستوراتی که نجات بخش انسان در تمام فصول زندگی دنیا و آخرت است.
********************************************************************
پ . ن .1.امام خامنه ای :
گاهی سردمداران رژیم صهیونیستی، ما را تهدید هم می کنند، تهدید به حمله
نظامی می کنند. امّا به نظرم خودشان هم می دانند، و اگر نمی دانند، بدانند
که اگر غلطی از آنها سر بزند؛ جمهوری اسلامی «تلآویو» و «حیفا» را با خاک
یکسان خواهد کرد
پ . ن .2. ارواحنا فداک یا زینبــــــ
اونایی که من را میشناسند می دونند من فیلم زیاد میبینم.
از فیلم های ساخت ایران (فیلم هایی که کارگردان های معروف و به نامی داشته باشه), تا فیلم های روز جهان (باموضوعات مختلف)
بیشتر این فیلم ها هم برای سرگرمی خوب هستند و من هم اکثراً به همین دلیل فیلم نگاه می کنم.مگر فیلم های خاصی که هدف یا نتیجه خاصی داشته باشند.
در همین گیر و داد متوجه پخش فیلم معروف و پر حرف و حدیث مسعود ده نمکی در شبکه نمایش خانگی شدم. البته لازم به ذکر است بعد از اکران طولانی مدت آن در سینماهای کشور و فروش خوب آن.
این فیلم هم برای سرگرم شدن خودم و خانوادم گرفتم.
(البته معمولاً فیلم هایی که استاد اکبر عبدی در اون ها ایفای نقش کرده باشه را می بینم)
*فیلم شروع شد.
قصد توضیح یا نقد و بررسی فیلم را ندارم؛ در این جایگاه هم نیستم.
اما این فیلم داستان جالبی داشت که در جامعه و دور و اطراف ما هم زیاد اتفاق می افته!
اما این فیلم یه شخصیت جالب داشت به اسم حاج یوسف.
شخصیتی با رفتار و اخلاق این حاج یوسف را کمتر (خیلی کم) دورو بر خودم دیدم.
قصد توضیح بیشتر در مورد این فیلم (رسوایی) را ندارم.
فقط پیشنهاد می کنم حتماً در کنار تمام فیلم هایی که تا به حال دیده یا ندیده اید و در کنار اوقات خالی ساعات زندگییتان, وقتی هم برای دیدن این فیلم بگذارید.
پیشنهاد من دیدن این فیلم با تمام اعضای خانواده هست. باور کنید ارزشش را داره.
********************************************************************
پ . ن .1.بعد از پایان فیلم, من و تمام اعضای خانوادم به محتوا و تاثیر این فیلم نمره قبولی دادیم.
پ . ن .2.بعد دیدن این فیلم یاد آدم هایی افتادم که فکر می کنند دادن یا گرفتن آبرو دست آنهاست!!!
پ . ن .3.یاد آدم هایی افتادم که در جلوی پرده با ریش خود اعتبار جمع کرده و می کنند, اما در پس پرده انگار که اصلاً ریشه ای ندارند!
پ . ن .4.یاد آدم هایی افتادم که باید پشت سر آن ها نماز خوند (مثل حاج یوسف)
برخورد چون منفعت و جایگاه خودشون را در خطر دیدند. برخورد چون نمیخواهند کسی سر از کارشان در بیاورد!
از تکذیب گفته ها و گفتن نگفته ها گرفته تا عوض کردن مصاحبه ها و تکذیب آن ها و پشت افراد صادق را خالی کردن و اختلاف گفته واضح بین مسئولین و چند رویی بعضی آقایان و...
علت این ها را هم که همه میدانند!!
شنیده های معتبر و دیده ها حاکی از پیامدهای تلخ و شیرینی هم برای افرادی که واقعییت را گفته اند در بر داشته است!!
البته همیشه همینطور بوده!
همیشه هرکس حرف حقی زد که به دل نازک مسئولین و کله گنده ها بر خورده, سریع دست به تخریب و از میون برداشتن یا اذیت کردن اون بنده خدا زدند.حالا اون بنده خدا هرکس که می خواهد باشد.
با تهمت های نابجا, با بهم ریختن محیط خانواده آن ها, با ایجاد مشکلات در محل کار و....
خیلی حرف ها را نمی توان گفت به خدا !!!! تصمیم و نتیجه گیری با خود مردم.
اما هستند افرادی در این شهر که خیلی حق ها را ناحق کرده اند فقط فقط به خاطر پول و منفعت خود و خانواده شان. به خاطر اینکه وضع مالی خوبی دارند یا قدرت خوبی که دارند یا بند پ قوی که دارند
بالاخره دنیا اینطور نمیمونه و یک روز هر کس باید پاسخ گوی گفته ها و رفتار های خودش باشه.
آن روز همه جواب پس میدهند... پسرک هم همینطور
آیا دیگر گوش های شهر تاب صداها را ندارد؟
آیا گوش های مردم شهرمان برای شنیدن این صداها به خود آمده اند؟
نمی دونم چی شده؟!
چند وقتی هست که از گوشه و کنار شهر صدای واقعیت به گوش می رسد.
صدای واقعیت های تلخی که همه کسانی که بیدار هستند می شنوند.
حتی اون هایی هم که خواب هستند با این صداها از خواب بیدار شدند و می شوند.
اما یه عده هم هستند که خودشون را به خواب زدند و دوست ندارند بیدار بشوند!!
چون اگه بیدار بشن, تلخیش را بیشتر احساس می کنند!!! آخه الان در خواب شیرینی به سر می برند!
این صداها از جاهای مختلفی به گوش می رسه:
از معادن سنگ شهر, از گل هایی که منتظر به نمایش گذاشتن بین المللی خود بودند, از باغ های شهر که وسط آن ها ساختمان ها سر به فلک کشیده, از درختان قطع شده شهر, از میادین مارپیچ با المان های مدرن آن ها, از سرچشمه ای که دارد جذابیت خود را از دست می دهد و از به نمایش در آمدن خیابانی عده ای از جوانان شهر !!
اشکال کار آن جاست که بعد از مدتی ولوم این صداها یواش یواش که مردم متوجه نشوند, بسته می شود!
دلیلش هم مردم شهر خودمون هستند. مردمی که یا نمی خواهند در مقابل این صداها بایستند, چون می ترسند توان ایستادگی نداشته باشند یا نمی خواهند بایستند چون آهنگ و ضرب این صداها را دوست داردند!
می شود گذاشت به پای منفعتشان!!!
البته مردم شهر ما به خوش بودن با هرچه دارند معروف هستند, حتی اگر بدانند حقی از آن ها برده و خورده می شود.
چه مردم قانعی داره این محلات!!!
یا باید افراد زیادی از شهربرای یک نوا شدن این صداها و به نتیجه رسیدن آن ها دست در دست هم دهند یا دوباره منتظر بسته شدن ولوم این صداها باشیم!
در جامعه ای صدای حق و عدالت به گوش می رسد و می توان آن را بر پایه قانون و عدالت پیش برد که همه چیز را نتوان با پول و قدرت صاحب شد!
این روزها صدای قدرت پول ها از قدرت صدای حق و حقیقت بیشتر شده!!
به گوش هستید؟!
همین حوالی است جوانی من
حوالی که می گویند بهترین جای عمر زندگی آدم همین است.
همین که می گویند در آن می توان بزرگ ترین و بهترین ها را به دست آورد,همین حوالیست!
در گذر است چون باد و برق همان حوالی!!!
اینجا سر آغاز همین حوالی 25 سالگی است.
که حوالی فراموش نشدنی زیادی دارد.
چشم به جهان گشودن و گریه و بچگی و خردسالی و نوجوانی و حالا جوانیست که همین حوالی می چرخد!!
جوانی که از او هم مقداری گذشته, جوانی که باید در آن از یک اتفاق برزگ هم یاد کرد (!!! Cancer)
جوانی الباقی هم در بود و نبود های است که هیچ خبری ازشان نیست و نمی دانم!!!
حوالی این پست هم به مناسبت تولد پسرک جوان است.
***از شمال: محدود است به آینده ای که نیست, به اضافه غم پیری و سایه مخوف ممات.
***از جنوب: به گذشته پوچی پر از خاطرات تلخ,شاید هم شیرین!!!
***از مشرق: طلوع آفتاب عشق, صلح بر مرگ و شروع جنگ حیاتی دوباره!!!
***از مغرب: فرسنگ ها دور از حیات, آغوش تنگ یک گور و غروب عشق دیرین.
این چه حدودیست؟ آیا شنیده ای؟ آیا می دانی؟
حدود دنیای متزلزلیست موسوم به جوانی
**********************************************************
پ . ن .1.زندگی صحنه هنرمندی بشر است.باید بهترین هنرمند باشی تا بتوانی با کمترین ها بهترین زندگی را داشته باشی.آیا پسرک هم هنرمند خوبیست؟؟؟
پ . ن .2.یاد گرفته ام که هیچ وقت نگویم رسیده ام ته خط.حتی اگر گاهی هم احساس کردم که رسیدم ته خط, باز یاد معلم کلاس اولم افتادم که می گفت: نقطه. سر خط ....