شاید کمی دیر باشه.اما...
پنجشنبه, ۵ اسفند ۱۳۸۹، ۰۷:۱۳ ب.ظ
پایان ماه روضه شده، غم گرفته ام هیئت تمام گشته و ماتم گرفته ام
بعد از دو ماه گرفت صداهای ذاکران تازه دلم شکسته شده، دم گرفته ام
بعد از دو ماه که در مطبت هستم ای طبیب از درد عشق گفتم و مرهم گرفته ام
مرهم برای درد دلم اشکِ روضه بود این گونه بوده، اشک دمادم گرفته ام
شبها چقدر گم شده ام بین کوچه ها وقتی سراغ هیئت و پرچم گرفته ام
از مادرت بپرس، نوکریم را قبول کرد؟ آیا برات کرب و بلا هم گرفته ام؟
افسوس می خورم که ز خیرات سفره ات از دست مهر مادرتان کم گرفته ام
دلتنگ می شوم به خدا بر محرّمت خرده مَگیریَم ز چه ماتم گرفته ام
ای روضه خوان ادامه بده اشک و آه را شعر وداع نه ... شور محرّم گرفته ام
۸۹/۱۲/۰۵