قصه ای که با دل من بازی کرد
چهارشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۸۸، ۰۷:۲۷ ق.ظ
سلام . حوصله ی قصه داری؟اگه دوست داشتی بزن تو وبت .
یکی بود یکی نبود . همین حوالی که هیشگی نبود یکی بود که همیشه بود . ولی یه عده فکر می کردن که گاهی هست و گاهی نیست . و لی بود . تو همین خیال بود و نبود یکی پیدا شد که هم بود و هم نبود . با خودش یه کیف داشت که تو کیف یه چیزایی بود . یه چیزایی نبود .
اون چیزایی که بود برای همه بود . اون چیزایی که نبود برای یه عده بود .
سرتو درد نیارم . آدم قصه ما گاهی بود و گاهی نبود . تو زندگیش هم براش همدم بود و هم نبود . پیش یه سری عزیز بود پیش یه سری نبود . گاهی اوقات خوب بود و گاهی نبود .
گاهی تو پاش درد بود و گاهی نبود .گاهی تو سرش درد بود و گاهی نبود .گاهی دورش شلوغ بود و گاهی نبود .
ای بابا این قصه شد همش بود و نبود .حالا بریم آخر قصه ...
... یه روز اومد که اون مرد دیگه نبود ....
حالا امروز دورش شلوغ بود .... اما چه سود ...
دیگه اون نبود که بیبنه این همه بود و نبود ...
( ببخشید سرتو درد آورم)
یا علی
یکی بود یکی نبود . همین حوالی که هیشگی نبود یکی بود که همیشه بود . ولی یه عده فکر می کردن که گاهی هست و گاهی نیست . و لی بود . تو همین خیال بود و نبود یکی پیدا شد که هم بود و هم نبود . با خودش یه کیف داشت که تو کیف یه چیزایی بود . یه چیزایی نبود .
اون چیزایی که بود برای همه بود . اون چیزایی که نبود برای یه عده بود .
سرتو درد نیارم . آدم قصه ما گاهی بود و گاهی نبود . تو زندگیش هم براش همدم بود و هم نبود . پیش یه سری عزیز بود پیش یه سری نبود . گاهی اوقات خوب بود و گاهی نبود .
گاهی تو پاش درد بود و گاهی نبود .گاهی تو سرش درد بود و گاهی نبود .گاهی دورش شلوغ بود و گاهی نبود .
ای بابا این قصه شد همش بود و نبود .حالا بریم آخر قصه ...
... یه روز اومد که اون مرد دیگه نبود ....
حالا امروز دورش شلوغ بود .... اما چه سود ...
دیگه اون نبود که بیبنه این همه بود و نبود ...
( ببخشید سرتو درد آورم)
یا علی
آدرس آرزوی من : التماس دعا
گلزار شهدای محلات *
قطعه شهدای فتح المبین *
ردیف بالا *
قبر شهید بزرگوار محسن حاج رضایی *
زیر پاهای آن عشق فراموش نشدنی پسرک!!!
۸۸/۱۲/۱۲